نشانه ها، علل و نحوه غلبه بر افسردگی ماژور
نشانه ها، علل و نحوه غلبه بر افسردگی ماژور. اختلال افسردگی اساسی یکی از شایعترین اختلالات روانی و از جمله ناتوان کننده ترین مشکلات بهداشتی-روانی در جوامع مختلف است. امروزه نرخ شیوع این بیماری در حال افزایش است و متاسفانه گریبان گیر بسیاری از افراد میشود. لذت نبردن از زندگی، بی علاقه شدن به امور مختلف، کاهش تمایل به برقراری روابط با دیگران، افت تحصیلی و شغلی و… از پیامدهای منفی ابتلا به اختلال افسردگی اساسی است. با توجه به درد و رنج زیادی که این اختلال برایتان به همراه دارد، تشخیص و درمان به موقع در افسردگی ماژور حائز اهمیت است. با دریافت مشاوره روانشناسی میتوانید از دنیای افسردگی رهایی پیدا کنید و شانس تجربه یک زندگی زیبا را به دست آورید. در این مقاله در مورد نشانهها، علائم، علل و روش بهبود افسردگی اساسی توضیح داده شده است.
افسردگی اساسی چیست؟
یکی از شایعترین اختلالات روانی، اختلال افسردگی اساسی یا ماژور است. دوره افسردگی ماژور از دیگر انواع افسردگی شدیدتر است. در این اختلال خلق فرد به مدت حداقل 2 هفته به شدت افسرده است که با نشانههای شناختی مانند احساس ناامیدی یا بلاتکلیفی همراه است. همچنین کارکردهای جسمی و اجتماعی فرد به شدت مختل میشوند. در واقع به دلیل کاهش شدید انرژی و تغییر کارکردهای مغز بیمار، در تعاملات اجتماعی، کار و تحصیل فرد مبتلا افت قابل ملاحظهای مشاهده میشود.
علائم و نشانه های اختلال افسردگی اساسی
ناامیدی و درماندگی، عواطف غالب در افسردگی ماژور است. در حقیقت فکر میکنید که دیگران اهمیتی به شما نمیدهند. نگاهی تیره و تار داشتن به خود، آینده و جهان با خودگوییهای منفی در آمیخته میشوند تا رنج عاطفی زیادی متحمل شوید. خود سرزنشیهای دائمی که به احساس گناه، بی ارزشی و اعتماد به نفس پایین دامن میزند. در ادامه برخی از علایم افسردگی اشاره میکنیم.
1- خلق افسرده در بیشتر ساعات روز و احساس ناامیدی، پوچی و غمگینی
2- کاهش انگیزه، علاقه یا لذت در انجام فعالیتهای روزانه خود
3- کاهش یا افزایش قابل توجه اشتها و وزن
4- بی خوابی یا پرخوابی
5- سرآسیمگی یا کندی روانی حرکتی
6- خستگی یا کاهش انرژی
7- احساس بی ارزشی و احساس گناه
8- کاهش توانایی تصمیم گرفتن و عدم تمرکز
9- افکار مکرر در مورد مرگ و یا اقدام به خودکشی
شیوع افسردگی اساسی
مطالعات همه گیرشناسی نشان میدهند که اختلال افسردگی اساسی از شیوع حدودا 3 الی 4 درصدی در کل دنیا برخوردار است. البته میزان شیوع در کشورهای مختلف متفاوت است. برای مثال تحقیقات بین المللی بیانگر این هستند که میزان ابتلا در کشورهای در حال توسعه چیزی در حدود 11 درصد و در کشورهای توسعه یافته 15 درصد میباشد. لازم به ذکر است که در اکثر مطالعات میزان ابتلای زنان به افسردگی 2 برابر مردان گزارش شده است.
علل ایجاد افسردگی اساسی
عوامل متعددی در بروز افسردگی اساسی دخیل هستند که اغلب در تعامل با یکدیگر این اختلال را رقم میزنند. از جمله این عوامل میتوان به فاکتورهای زیستی، ژنتیکی، محیطی و عوامل شخصیتی اشاره کرد. ما در ادامه به توضیحات بیشتری در مورد هریک از این عوامل اشاره کردهایم.
عوامل زیستی
یکی از عوامل زیستی بسیار مهم در بروز اختلال افسردگی اساسی سطوح نامناسب برخی انتقال دهندههای عصبی در مغز است. برای مثال کاهش سروتونین اغلب به بروز علائمی نظیر خلق پایین، عدم لذت، دچار شدن به مشکلات خواب و اشتها میشود. از همین رو اکثر داروهای ضد افسردگی بر افزایش سطح سرتونین در سیستم عصبی تمرکز دارند.
عوامل ژنتیکی
افسردگی میتواند زمینه ژنتیکی داشته باشد، اما این زمینه به تنهایی دلیل بروز افسردگی نیست و فقط احتمال ابتلا به این اختلال را افزایش میدهد. بررسیها نشان میدهند اغلب اعضای درجه یک خانواده فرد مبتلا به افسردگی اساسی 2 تا 4 برابر جمعیت عمومی دچار این بیماری میشوند. همچنین مطالعات بیانگر این نکته هستند که احتمالا زمینه ژنتیکی؛ بر افسردگی با شروع زودرس تاثیر بیشتری میگذارد. به طور کل میتوان گفت که وراثت پذیری این اختلال چیزی در حدود 40 درصد است. این زمینه استعدادی اغلب از طریق صفت شخصیتی روان رنجوری تاثیر خود را اعمال میکند.
عوامل محیطی
تجارب ناخوشایند دوران کودکی به خصوص اگر چند رویداد منفی به اشکال مختلف رخ داده باشند عوامل خطر بسیار قوی برای بروز افسردگی محسوب میشوند. بررسیها نشان میدهند مرتبط ترین واقعه با پیدایش افسردگی در زندگی، از دست دادن والدین پیش از 11 سالگی است. علاوه بر این رویدادهایی نظیر از دست دادن همسر، از دست دادن شغل، دچار شدن به یک بیماری جسمی ناتوان کننده یا داشتن مشغله ذهنی با احساس گناه از جمله مهم ترین عوامل محیطی موثر در بروز افسردگی هستند.
عوامل شخصیتی
مطالعه ویژگیهای شخصیتی نشان میدهد افرادی که از مکانیزمهای دفاعی درونی کننده استفاده میکنند (مثلا شخصیت های وسواسی-جبری) بیشتر از افراد مبتلا به پارانوئید و سایر افرادی که از مکانیزمهای دفاعی برونی ساز استفاده میکنند دچار اختلال افسردگی اساسی میشوند. همچنین پژوهشها بیانگر این نکته مهم هستند که ویژگی شخصیتی روان رنجوری یا همان استعداد بیشتر برای تجربه هیجانات منفی عامل خطر اثبات شدهای برای بروز اختلال افسردگی اساسی است. از همین رو به طور کل افراد زود رنج یا کسانی که حساسیت بیشتری نسبت به رویدادهای محیطی دارند باید برای پیشگیری از افسردگی نسبت به دیگران اقدامات خودمراقبتی بیشتری را از خود به عمل بیاورند.
مصرف مواد مخدر
توجه به این نکته حائز اهمیت است که افسردگی در بسیاری از موارد می تواند پیامد مصرف موادمخدر باشد. برای مثال مخدرهای افیونی نظیر تریاک یا هروئین به مرور زمان فرد را منزوی میکنند و با ایجاد تغییراتی در سیستم عصبی منجر به بروز علائم رایج در افسردگی میشوند. همچنین برخی مواد نظیر شیشه یا کوکائین سرخوشی کاذبی را در لحظه مصرف در فرد ایجاد میکنند اما در صورت عدم استفاده باعث میشوند که او دچار احساس افسردگی، پوچی و ناامیدی شدید شود که همین عوامل بیمار را برای درگیری هرچه بیشتر در اعتیاد بر میانگیزند.
برای آگاهی بیشتر درباره انواع مواد مخدر کلیک کنید.
روند افسردگی اساسی به چه صورت است؟
روند اختلال افسردگی اساسی همواره یکسان نیست و نوسان دارد. ممکن است شما سالها دارای علائم خفیف این بیماری باشید و به یک باره و بر اثر رویدادهای ناگوار در زندگی، افسردگی تان شدت یابد. احتمال عود افسردگی و بازگشت این بیماری بعد از یک دوره درمان و بهبودی نیز وجود دارد.
بیماری های همراه با افسردگی اساسی
اختلال افسردگی اساسی، میتواند با اختلالات دیگر همراه شده و یا خود زمینه ساز بروز این اختلالات شود. بعضی از این اختلالات همراه عبارتند از: اعتیاد به انواع مواد مخدر، حملات پانیک، وسواس فکری-عملی، بی اشتهایی عصبی، پرخوری عصبی و اختلال شخصیت مرزی، اختلالات اضطرابی.
پیامدهای ابتلا به اختلال افسردگی اساسی
بیشتر پیامدهای افسردگی اساسی به ماهیت علائم گوناگونی که در آن وجود دارد بر میگردد. البته گاهی اوقات پیامدهای افسردگی آنقدر خفیف و خاموش هستند که اطرافیان فرد که در تعامل با او هستند متوجه وجود افسردگی نمیشوند. با این حال بعضی مواقع نیز افسردگی آنقدر شدید میشود که به طور کل زندگی فرد را مختل کرده و باعث از پا در آمدن او میگردد. تا حدی که ممکن است بیمار از پس کارهای شخصی خود نیز برنیاید و مراقبتهای روزمره و عادی را نیز از خود به عمل نیاورد. بررسیها نشان میدهند از بین کسانی که به مراکز درمانی عمومی مراجعه میکنند افراد مبتلا به افسردگی اساسی از درد و ناخوشی جسمانی بیشتری شکایت دارند و کارکردهای جسمی، اجتماعی و فردی آنان نیز دچار افت بیشتری میشود به همین دلیل درمان افسردگی از اهمیت بالایی برخوردار است.
درمان افسردگی اساسی
طول مدت درمان افسردگی با توجه به نوع، شدت و دورههای عود افسردگی در افراد متفاوت است. برای غلبه بر افسردگی اساسی میتوان از روش های درمانی زیر استفاده کرد.
دارو درمانی
برای بهبود افسردگی اساسی، داروهای ضد افسردگی میتوانند نقش بسیار مهمی داشته باشند. به خصوص اگر نشانههای بیماری فرد به قدری مزمن شده باشد که حتی قادر به انجام کارهای شخصی و بهداشتی خود نباشد و سلامت جسمانی او به خطر افتاده باشد. نمونهای از این داروها عبارتند از داروهای سه حلقه ای (ایمی پرامین، پرتوفین)، بازدارنده های باز جذب سرتونین (پروزاک، پاکسیل) و بازدارندههای مونوآمین اکسیداز (MAOI) میباشند. از آن جایی که استفاده از این داروها عوارض جانبی دارد، بهتر است تا زمانی که نیاز جدی به دارو وجود ندارد، تجویز نشود.
روان درمانی
درمانهای گروهی و درمان شناختی-رفتاری افسردگی از درمانهای موثر در بهبود افسردگی ماژور هستند. در درمان شناختی رفتاری سعی میشود تا در نحوه تفکر و شناخت تان تغییر داده شود تا زندگی را تنها از عینک بدبینی و ناامیدی خود نبینید. در واقع به شما کمک میشود تا واقع بینانه به زندگی نگاه کنید و اتفاقات را ناگوارتر از چیزی که هست تصور نکنید.
شوک درمانی (ECT)
شوک درمانی در مواردی اجرا میشود که افسردگی فرد بسیار شدید بوده و به هیچ درمان دیگری پاسخ نداده است. طی این درمان امواج با هدف بهبود وضعیت افسردگی، داخل مغز فرستاده میشود. شوک درمانی به طور متوسط سه بار در هفته و به مدت ۲ یا ۳ هفته انجام میگیرد. اگرچه ممکن است مدتی پس از شوک درمانی، افسردگی فرد دوباره عود کند. برای جلوگیری از این اتفاق، میتوان از دارو درمانی استفاده کرد.
سوالات متداول
– اختلال افسردگی اساسی با افسردگی دو قطبی چه تفاوتی دارد؟
در اختلال افسردگی اساسی تنها دورههایی از خلق پایین و غمگین دیده میشود اما در افسردگی دو قطبی فرد پس از تحمل دورههای دو هفتهای افسردگی تغییر حالت داده و وضعیت معکوسی را تجربه میکند. به طوری که در دورههایی تحت عنوان مانیا دچار علائمی نظیر احساس سرخوشی مفرط، افزایش انرژی و درگیر شدن در فعالیتهای پرخطر میشود. با این حال تشخیص افسردگی اساسی و افسردگی دو قطبی برای افراد غیر متخصص آسان نیست. از همین رو لازم است برای مشخص شدن وضعیت روانی خود در این شرایط به یک روانپزشک یا روانشناس بالینی مراجعه کنید.
برای آگاهی از روند دریافت مشاوره افسردگی کلیک کنید.
– چطور می توانیم افسردگی را از غم و غصه های روزمره تشخیص دهیم؟
تجربه احساس غم و ناراحتی امری طبیعی در زندگی همه افراد هستند اما این تجربیات همگی به معنای دچار شدن به افسردگی نیستند. تشخیص اختلال افسردگی اساسی تنها زمانی مطرح میشود که علاوه بر احساس غم و غصه 5 علامت دیگر نظیر مشکلات خواب، اشتها، افکار مرگ، مشکلات تمرکز، بی قراری و … وجود داشته باشند و به مدت دو هفته تقریبا در همه روزها مشاهده شوند.
سلام خسته نباشین
من نمیتونم سوال بخرم
لطفا جوابمو بدین
من خیلی تنیس رو دوس دارم
یعنی عاشقشم
اما میدونم ک نمیذارن برم یعنی مطمئنم
الان برادم 11سالشه التماسشون میکنه ک بره باشگاه فوتبال الانم ک کرونا اومده اینم به بهونه هاو اضافه شده
البته خب یکی از مکلشون پول هم هس ک میگن پول کرایه و شهریه و همه اینا
ولی من نمیتونم بدون تنیس باشم
الان 14سالمه1ماه دیگه15سالم میشه وقتی ب این فک میکنم ک دارم بزرگ میشم و دیگه نمیشه از این سن تنیس رو شروع کرد واقعا دلم درد میکنه احساس خفگی میکنم فقط دوس دارم فرار کنم
فقط. خودمو خودم باشم اخه خونوادم یه بار امید میدن یه بار میزنن تو ذوق مخصوصا ذوق داداشم ک میدونم ک براش بده
ولی من وقتی ب این فک میکنم ک لباس تنیس پوشیدم و راکت دستمه و دارم با توپ ضربه میزنم کم میونه ک پرواز کنم اما یهو به این فک میکنم ک نمیذارن برم واقعا دلم از ته میسوزه
الانا هم میدونم نمیذارن چون نمیذارن داداشم بره و مصلا من هم عمرا بذارن
واقعا انگار دلم از جا کنده میشه
من درسم عالیه واسه درسم هدف دارم ولی تنیس هدف نیس همه زندگیمه ک نمیتونم یه لحظه هم بش فک نکنم
روز و شب خدا رو التماس میکنم ک یکاری کنه بذاره برم
من همه سختی ها و مشکلات رو تحمل میکنم تا بتونم به ویمبلدون برسم
واقعا همه زندگیمه
همیشه خودمو قهرمان ویمبلدون تصور میکنم یا من بهترین و اولین تنیس باز جهانم
ولی خسته شدم ک فقط تو فکر و خیال هستم
الان من تو خیالاتم صد بار قهرمان ویمبلدون شدم
ولی نمیخوام این فقط یه خیال باشه واقعا دیگ حتی از خیال بافی و فکر کردن خسته شدم من میخوام تجربش کنم تنیس رو از نزدیک و واقعی ببینم نه فقط تو فکر و خیال
ببیخشی اگ زیاد حرف زدم
ولی واقعا خالی شدم همه ابن حرفا جلوی نفس کشیدنمو گرفته بودن و واقعا ممنون از برنامه خوبتون همیشه واسه همهی کارکنان دعا میکنم چون واقعا خیلی کمکم کرد مطالبی هم میذارین عالـــــــــین 💓💓🌹🌈
سلام دختر گلم. برای دستابی به اروزهای بزرگ باید مقدمه چینی کنید. اگر الان پول رفتن به باشگاه ندارید میتوانید با دوستان خودتون به پارک محل بروید و هر روز یک ساعت تمرین کنید. اینجوری ارامش بیشتری کسب میکنید. و به هدف خودتون هم نزدیک تر میشوید.
نمیدونم چرا واقعا خیلی مسخرس زندگی کردن یا فضای مجازی گوشی ب شدت رو مخه خصتم از گریه کردن هیچ کم و کسری ندارم تو زندگیم ولی واقعا احساس خستگی میکنم چند بار تا مرز خودکشی هم رفتم دستمو خط انداختم ولی نتونستم هنوزم ب خودکشی فکر میکنم زندگی پوچ و مزخرف …………
سلام دختر گلم. شما اسایش و همه امکانات تفریحی رو داری اما ارامش نداری. ارامش در داشتن دوست و رفیق خوب در این دنیا و رابطه خوب با خدا است. پس جایی دیگه دنبالش نباش عزیزم.
سلام
من وسواس فکری بیش از انداره دارم، پیش روانشناس رفتم، بعد ایشون گفتن که من ocd دارم، بعد حالم یکم بهتر شد و بهم گفتن که دیگه میتونی نیای، منم نرفتم، الان باز دوباره من علائمش رو دارم، پیش یه یه روانشناس دیگه هم رفتم ولی فکر میکنم کارساز نبود.
من درباره ocd توی اینترنت خوندم که نوشتن مثلا :
یه کاری رو چند بار انجام میده
دستاشو زیاد میشوره
به نظافتش اهمیت میده و …
بیشتر وسواس عملی هست، تا وسواس فکری که من دارم
الان به نظرتون من چی کار کنم!؟ میشه برام در مورد ocd بیشتر توضیح بدین!؟
آیا من که وسواس فکری بیش از انداره دارم و مدام چند تا فکر و تصورات احمقانه و بی منطق داره توی ذهنم می چرخه و آزارم میده، ocd دارم!؟