۹ قدم برای بهبودی بعد از پایان رابطه عاطفی

مقدمه
اکثر ما زمانی در رابطه عاطفی خود به نقطهای رسیدهایم که بهخود میگوییم اگر چه او را دوست میدارم، ولکن این رابطهای نیست که به درد من بخورد. گروهی دیگر از ما ناگهان در روابط عاطفی خود ترک و طرد شدهایم و نمیدانیم بعد از کات چه کنیم. گروهی دیگر نیز دائماً در یک رابطه عاطفی رفت و آمد میکنیم و هربار بهخود میگوییم این آخرین بار است که او را میپذیرم، ولی باز رابطه با او را به بهانه و دلیلی این بار جدیدتر از قبل از سر میگیریم.
گاه با خود میگوییم رابطه عاطفی من نباید تمام میشد، اما تمام شد. گاه از خود میپرسیم ارزشش را دارد؟ چگونه با نبودن او کنار بیایم؟ آیا داروی معجزهآسایی یا تکنیک روانشناختی وجود دارد که کمک کند زودتر او و رابطه عاطفی خود را فراموش کنم؟ و آیا باید انتظار بازگشت او را داشته باشم؟ نباید از او بپرسم که دلیل ترک رابطه از سوی او چه بود؟
در همین ابتدا باید بگویم هیچ روش معجزهآسایی برای التیام درد جدایی وجود ندارد. جدایی واقعاً سخت و دردناک است. درد جدایی نه تنها عاطفی بلکه فیزیولوژیکی است. چهکه مراحل پس از قطع رابطه عاطفی اولاً همانند مراحل ترک یک مادهمخدر است، زیرا ارتباط باعث وابستگی فیزیکی میشود. همچنین زمانیکه رابطه عاطفی قطع میشود بدن واکنشهای زیستی- رفتاری از خود نشان میدهد و دچار استرس و اضطراب میشود. هورمون کورتیزول و آدرنالین در بدن ترشح میشود که فرد را از حالت آرامش درآورده و در حالت آماده باش قرار میدهد. و ثانیاً مراکزی از مغز که تولید درد میکنند، در هنگام شکست رابطه عاطفی فعال میشوند.
درد جدایی و ترک، دردی حقیقی است. اسکن مغزی نشان میدهد زمانی که شما طرد میشوید یا رابطه عاطفیتان تمام میشود، همان مراکزی از مغز فعال میشوند که در هنگام یک جراحت شدید فیزیکی فعال میشوند. هرقدر احساس طرد شدیدتر باشد، درد بیشتری احساس میکنید.
در طول تاریخ …
بشر برای ادامه حیاتش نیازمند حمایت اجتماعی گروه و قبیلهاش بوده است. بشر برای تامین نیازهای حیاتی مانند آب، غذا و سرپناه بهدیگران و حمایت اجتماعیشان متکی بوده و بهتنهایی قادر به بقا نبوده است. طرد اجتماعی برای او بهمفهوم حکم اعدام بوده است، بنابراین درد ناشی از طردشدن پیغام مغز است برای آنکه بهشما بگوید اگر تنها بمانید، در خطر مرگ قرار میگیرید. پس برای بقایتان کاری کنید تا مجدداً مورد پذیرش قرار بگیرید. این تئوری، دلیل بسیاری از رفتارها و دست و پا زدنهای ما برای بازگرداندن یک رابطه عاطفی پس از قطع آن است. اکنون میدانیم پس از قطع یک رابطه عاطفی نمیمیریم، ولی مغز بر اساس نحوه تکاملش در طول سالیان، همان پیامها و واکنشها را نشان میدهد.
بنابراین روان و جسم باید سیکل طبیعی خود را طی کند تا به آرامش برسد. هرقدر شدت و مدت رابطه عاطفی بیشتر باشد و زمان بیشتری را در کنار یکدیکر سپری کرده باشید، زمان بیشتری برای بهبود و رسیدن به آرامش نیاز دارید. ولکن رعایت بعضی امور کمک میکند تا فرد هرچه زودتر این مرحله انتقال را سپری کرده و به آرامش برسد. در کنار عامل زمان، قدرت اراده نیز در روند بهبود بسیار تاثیرگذار است. اراده خود را هرچه بیشتر بهکار گیرید تا این مرحله گذار را سریعتر طی کنید و ضمناً باید آگاه بود که رشد و تعالی انسان در درد و رنج حاصل میشود. پس این زمان را برای رشد و تعالی خود از دست ندهید.
در ادامه، سعی شده است تا با بیان اصول و نکاتی به فرد کمک کند تا این دوران گذار را سریعتر طی کرده و در عین حال حداکثر بهره را از این دوران ببرد.
۱. همه ارتباطها و تماسهایتان را با او (منظور از او کسی است که با او رابطه عاطفی داشته و اکنون قطع رابطه کردهاید) قطع کنید.
این مهمترین قانون برای رسیدن هرچه سریعتر به آرامش است. هرگونه تماسی بههر صورت و بههر بهانهای تنها دوره بهبودتان را بهتاخیر میاندازد. هربار تماس با او مانند آن است که زخم خود را مجدداً بشکافید. طبق تحقیقات انجامشده، اسکن مغزی نشان میدهد نگاه کردن به عکس او، مراکز مرتبط با درد را در مغزتان فعال میکند. پس میتوان حدس زد که تماس مستقیم با او چقدر ایجاد درد و ناراحتی میکند.
ندیدن، صحبت نکردن و تماس نداشتن با کسیکه مدتها او را عاشقانه دوست داشتهاید، دشوار است. کسیکه همه جزییات زندگیتان را با او در میان میگذاشتید و خاطرات بسیاری با او دارید. بههمین دلیل گمان میکنید تنها راه ساکت کردن دردتان، تماس برقرار کردن با اوست، درحالیکه این کار تنها زمان بهبودتان را بهتاخیر میاندازد.
گاهی فکر میکنیم باید با او روبرو شویم تا چیزهایی را درباره خود و رابطهمان بفهمیم، دلایل قطع رابطه از سمت او را متوجه شویم، نقصهای خود را دریابیم و یا آنکه از خود دفاع کنیم. اما مشکل آنجاست که معمولاً تماس ما با او آنگونه که فکر میکنیم، پیش نمیرود و تحت کنترل ما نیست. ممکن است جواب ما را ندهد، بهسردی با ما برخورد کند یا چیزهایی که میخواهیم از او بشنویم را به ما نگوید. همه این موارد باعث میشود تا آزردگی بیشتری در قلب خود احساس کنیم و احساس بیارزشی که در نتیجه قطع ارتباط در ما بهوجود آمده است، تشدید گردد و در نتیجه خود را سرزنش کرده و مورد انتقاد قرار دهیم.
مطمئن باشید که هیچ پاسخی از سوی او باعث آرامتر شدن شما نخواهد شد. شما باید تنها بر روی خودتان تمرکز کنید و آرامش را در درون خودتان پیدا کنید.
به هیچ وجه او را در موقعیتی قرار ندهید که درباره شخصیت شما قضاوت کند. اینکار بهشدت احساسات شما را جریحهدار میکند.
مطمئن باشید که هر چقدر هم از او درباره قطع ارتباط عاطفیاش با شما سوال کنید، بازهم سوالات جدیدی بهذهنتان میرسد. پس بپذیرید که قرار نیست هیچ زمانی جواب سوالات خود را بدانید. ضمن آنکه هیچگاه نمیتوانید درباره دلایل و گفتههای او مطمئن شوید.
چه زمانی برای قطع ارتباط با او مناسب است؟
بلافاصله پس از آنکه او رابطه را با شما تمام کرد، هر چقدر شما بیشتر در مرحله چانه زدن و خواهش کردن بمانید، مدت زمان بیشتری طول میکشد تا به آرامش برسید؛ زیرا در این خلال عزت نفس شما و حس ارزشمندیتان زیر سوال میرود و در نتیجه احترام کمتری برای خود قائل میشوید.
خودتان را گول نزنید. بهانه برای تماس با او برای خود نسازید. قطع تماس از سمت شما تکنیکی برای بازگرداندن او به رابطه عاطفی با شما نیست و اینگونه شما متوجه نخواهید شد که بعد از کات چه کنیم، زیرا تنها چیزی که مهم است بهبود شما است. شما تنها بهدنبال آرامش خود هستید. تنها بر روی بهبود خود تمرکز کنید. پس با خودتان بازی نکنید.
اگر او با همه موانعی که برای عدم تماس ایجاد کردهاید، سعی دارد با شما تماس برقرار کند، شما چه عکسالعملی باید نشان بدهید؟
در صورتیکه او با شما تماس گرفت تا حالتان را بپرسد و یا بگوید دلش میخواهد با یکدیگر دوست معمولی باقی بمانید یا با همفکری یکدیگر به نتیجهای برسید، پاسخش را ندهید. زیرا تا زمانی که بهبود کامل پیدا نکردهاید و آرامش نیافتهاید، دوستی معمولی برای شما ممکن نیست. شما تنها در صورتی جواب تماسهای او را میدهید که بهطور روشن و واضحی خواهان ارتباط مجدد با شما است و از قطع تماس با شما اظهار پشیمانی میکند. اینکه دلش برای شما تنگ شده است، احوالپرسی و یا پیامهای عاشقانه هیچکدام دلیل موجهی برای پاسخ دادن به او و آغاز مجدد رابطه عاطفی نمیباشد.
اگر فکر میکنید بهجهت احترام پاسخی بدهید، تنها به یک پاسخ غیرشخصی مانند ممنون و سپاسگذارم اکتفا کنید. بهیچوجه سوالی مطرح نکنید. ممکن است او از جملاتی استفاده کند که قصدش تحریک شما برای آغاز گفتگو است. بهیچوجه وارد بازی او نشوید. بهخودتان بلند بگویید که هیچکدام از این جملات نشانه بازگشت و پشیمانی او نیست. این متاسفانه اشتباهی است که اکثر افراد انجام میدهند. تنها نشانه بازگشت او زمانی است که او بهطور روشن تقاضای بازگشت رابطه را کند، اظهار کند که میفهمد شما چه رنجی را متحمل شدهاید و چه آسیبی به شما رسانده است.
تماسهای او میتواند ناشی از احساس گناهش باشد و به این ترتیب میخواهد بار گناه خود را کم کند. پاسخ دادن به او تنها زمان بهبود شما را به تاخیر میاندازد. بازگشت موقت او همچنین میتواند بهدلیل نیاز جنسی باشد. و یا آنکه در رابطه عاطفی جدیدش با مشکل مواجه شده و شما را برای پُرکردن خلا درونیاش میخواهد. یا آنکه میخواهد از شما استفاده کند تا دوران انتقالی را هرچه راحتتر طی کند.
در صورت برخورد اتفاقی با او چه عکسالعملی نشان دهیم؟
1. در درجه اول تمام سعیتان را بهکار گیرید تا مکانهایی که ممکن است او حضور داشته باشد را پیشبینی کرده و از آن احتراز کنید.
به جلسات و میتینگهایی که حدس میزنید ممکن است او در آنجا باشد، نروید. خودتان را با جملاتی مانند: «اگر نروم نشانه ضعف من است» و یا «دیدن او هیچ تأثیری بر روی من ندارد» گول نزنید.
با همه مراقبتهایی که برای مواجه نشدن با او کردهاید، اگر در جایی او را ملاقات کردید بهسرعت از آن مکان خارج شوید. نگویید او پیش خودش چه فکری میکند. هر فکری بکند مهم نیست. آنچه مهم است بهبود و آرامش شما است. یک گفتگو ویا حتی نگاه کوتاه میتواند ذهنتان را برای مدتها مشغول کند و بهدنبال تجزیه و تحلیل آن باشد. پس تمام تلاشتان را بهکار گیرید تا از هرگونه برخوردی با او احتراز جویید.
۲. خود را از دست همه چیزهایی که شما را به یاد او میاندازد، خلاص کنید.
هدایا، عکسها، ایمیلها، لباسهایی که شما با او خریدید و بالشی که شما را به یاد او میاندازد، همگی چیزهایی هستند که باید از دستشان خلاص شوید. همانطور که بیان شد اسکن مغزی نشان میدهد چیزهایی که یادآور او میباشد، همان نقاطی را که فعال کننده درد فیزیکی است، در مغز فعال میکند. بنابراین، نگه داشتن هر یک از موارد فوق و بهیاد آوردن خاطرات تنها باعث طولانی شدن روند بهبود میشود. هر نشانهای از او باعث آزرده شدن شما میگردد، پس از دست همه آنها خود را خلاص کنید.
هرگونه فایل کامپیوتری، ایمیل، شماره تلفن و ویدیو را از روی کامپیوتر خود حذف کنید. اگر فکر میکنید شاید به بعضی از آنها در آینده نیاز دارید (شاید او در گذشته همکار شما بوده است)، آنها را در یک فلش کپی کرده و به دوستتان بدهید و به او بگویید به هیچوجه آنها را حداقل تا یکسال بعد به شما ندهد.
اگر مواردی مانند لباس و وسایل شخصی از او وجود دارد که باید آن را عودت دهید، بهیچوجه با او تماس نگیرید. به یک دوست مشترک آنها را بدهید تا به او بدهد. از دوستتان بخواهید هیچ خبری از او به شما ندهد و یا هیچ سخنی از او به شما منتقل نکند.
۳. از حمایت اجتماعی دوستان و بستگانتان بهرهمند شوید.
شما نباید مدت زیادی را در تنهایی بسر ببرید و مدام با خود فکر کنید بعد از کات چه کنیم، زیرا تنهایی باعث نشخوار فکری در شما میشود. خود را در جمع دوستان و بستگان قرار دهید و از حمایت اجتماعی آنها برخوردار شوید. در ابتدای قطع رابطه عاطفی، شما تمایل زیادی به صحبت درباره او و رابطهتان دارید. یک دوست خوب مشتاقانه به حرفهای شما گوش میدهد، ولکن سعی کنید همیشه تنها با یک دوست حرف نزنید. زیرا شما آنقدر حرف برای گفتن دارید که هر دوستی را خسته میکند، پس با دوستان متفاوتی صحبت کنید. اما در عین حال باید متوجه باشید که بیش از حد صحبت کردن درباره او و رابطه عاطفیتان، به شما کمک نمیکند. پس از گذشت مدتی از قطع رابطه عاطفی برای خودتان حد مشخص کنید تا این گفتگوها تبدیل به نشخوار فکری نشود و تنها بیان احساسات باشد.
مطمئناً همه دوستانتان نصایحی آماده برای شما در کشکولشان دارند. خیلی اوقات نیز نادانسته شما را مورد قضاوت قرار میدهند. نصایح آنها را بشنوید، ولی تحتتأثیر آنها قرار نگیرید. آنها تنها یک دوست هستند و نه یک متخصص رابطه عاطفی.
ساعاتی در طول روز که برای شما یادآور او است را در کنار دوستانتان بگذرانید تا تمرکزتان از روی او برداشته شده و احساس غم کمتری کنید.
۴. بر رشد روانی و ذهنی خود تمرکز کنید.
اکنون فرصت مناسبی است تا بر رشد روانی و ذهنی خود تمرکز کنید. فعالیتهایی که پیش از این فرصت آن را نداشتید، شروع کنید. شاید از کودکی آرزو داشتهاید پیانو فرا بگیرید، اکنون زمان آن است. روی خودتان و آیندهتان تمرکز کنید، به کارهای عقبافتادهتان سر و سامان بدهید، سرگرمیها و فعالیتهای جدیدی برای خود بیابید. هیچ زمان خالی برای خود باقی نگذارید و دست از تفکر در مورد جدایی بردارید.
احتمالاً میگویید: «کی حال و حوصله این کارها را دارد». اشتباه ما آن است که فکر میکنیم باید حس کاری وجود داشته باشد تا آن کار را انجام دهیم. ولی واقعیت آن است که ما عمل میکنیم تا انگیزه و اشتیاق انجام آن کار در ما ایجاد شود. ما منتظر نمیمانیم که حس و انگیزه انجام کار در ما ایجاد شود، بلکه اقدام میکنیم و به تبع آن انگیزه در ما ایجاد میشود.
باید فعالیتهای خود را بیش از پیش از سر بگیرید. در این دوره بر کار و تحصیل خود بهطور جدی تمرکز کنید. ورزش، سفر، تفریح و سرگرمی و خرید کردن را فراموش نکنید و برای آنها برنامهریزی کنید. در کلاس موسیقی و رقص و کلوبهای ورزشی ثبتنام کنید.
لیست فعالیتها را نوشته و برای آن یک برنامه هفتگی بنویسید. پیش و پس از انجام هر فعالیت میزان غم، اضطراب و ترس خود را برآورد کنید. پس از انجام آن فعالیت نیز آنها را بسنجید تا بدین ترتیب میزان اثر هر فعالیت را روی خود دریابید.
۵. توجه به سلامتی
ورزش:
در هنگام استرس، بدن شما بهمقدار زیادی کورتیزول ترشح میکند. ورزش سطح کورتیزول را در بدن پایین میآورد و باعث میشود خواب بهتری داشته باشید. ورزشهای هوازی مانند پیادهروی، دومیدانی و شنا باعث میشوند در بدنتان هورمون اندروفین و سروتونین ترشح شود که گیرندههای درد را مسدود میکنند و احساس خوشی و سرحالی به شما میدهند. اگر بهتنهایی رغبت کمتری برای ورزش دارید، سعی کنید در گروههای ورزشی عضو شوید تا انگیزه بیشتری برای فعالیت پیدا کنید.
خواب:
دوران پس از اتمام رابطه عاطفی بهطور معمول خواب فرد را دچار مشکل میکند و بیخوابی بهنوبه خود باعث اضطراب بیشتر و بیقراری میشود و به این ترتیب فرد در یک سیکل معیوب قرار میگیرد. برای تنظیم خوابتان به مقاله ۴ روش برای داشتن خوابی آرامتر رجوع کنید.
تغذیه:
اکثر افراد پس از قطع رابطه عاطفی در غذا خوردن خود دچار مشکل میشوند. گروهی چیزی نمیخورند و گروهی دیگر بیش از حد میخورند. مراقب سلامت خود باشید. سعی کنید غذاهای مقوی و سالم بخورید. نه زیاد بخورید و نه کم. به همان منوال گذشته غذا بخورید. این توصیهها بهنظر واضحاند، ولی زمانیکه درد جدایی را تحمل میکنید توجه به این امور از حوزه تمرکزتان خارج میشود. برای اطلاعات بیشتر به مقاله اضطراب چیست، بخش تغذیه صحیح، مراجعه کنید.
۶. با خود صادق باشید.
بهخودتان دروغ نگویید. او آنقدرها هم خوب نبود. لااقل برای شما فرد مناسبی نبود. رابطهتان هم چندان چنگی به دل نمیزد. بیجهت لحظههای خوب ارتباطتان را بزرگ نکنید. شما لحظههای بد با او بسیار داشتهاید. سعی کنید همه وقایع را درباره او ببینید. ویژگیهای منفی او را آگاهانه بهیاد بیاورید. زیرا در این دوران ذهن فرد تمایل دارد ویژگیهای مثبت و لحظات خوب رابطه را بارها مرور کند. پس آگاهانه ویژگیهای منفی و لحظات نازیبای رابطهتان را بهخاطر بیاورید.
از خودتان سوال کنید طی این رابطه عاطفی او چقدر باعث آرامشتان میشد و چقدر علت غم و ناراحتیتان بود؟ چندبار در طول رابطه بهخودتان امید دادید که اوضاع بهتر میشود؟ چه مقدار نسبت به یکدیگر صادق و وفادار بودید؟ چقدر پیش دیگران از دست او و رابطه عاطفیتان شکایت کردید؟
۷. بنویسید.
شاید نتوانید همه آنچه در ذهنتان میگذرد را برای دیگران تعریف کنید. پس هر چه را در ذهنتان میآید، بنویسید. درباره احساس غم، خشم، عشق و نفرت خود بنویسید. این کار باعث میشود تا این احساسات از شما خارج شده و اندک اندک بیرونی شوند. در عین حال نوشتن به شما کمک میکند تا خطاهای شناختی خود را بشناسید. خطاهایی چون:
فاجعهسازی:
دیگر بدون او نمیتوانم زندگی کنم. زندگی بدون او مانند جهنم است. این بدترین اتفاقی است که میتوانست برای من بیفتد.
تفکر دو قطبی (همیشه یا هرگز): اگر او را بهدست نیاوری یعنی یک بازنده هستی. حال که او تو را ترک کرد هیچوقت نمیتوانی رابطه خوبی ایجاد کنی.
۸. زبان خود را تغییر دهید.
معمولاً افراد پس از خارج شدن از رابطه همچنان از واژههای همسر، نامزد و دوست پسر/ دختر من استفاده میکنند. و یا در جملات خود بهجای استفاده از زمان گذشته، از زمان حال استفاده میکنند. این نشانگر آن است که فرد نمیخواهد واقعیت را بپذیرد.
طبق اصول ان ال پی (NLP)، استفاده از واژههای درست بر روی ذهن بسیار تاثیرگذار است. پس بگویید همسر، نامزد و دوست پسر/ دختر سابق من. نگویید ما معمولاً جمعهها به کوه میرویم، بگویید ما جمعهها کوه میرفتیم.
۹. تکنیک توقف فکر
در این دوران دچار نشخوار فکری میگردید و به یاد زمانهای خوبی میافتید که با او داشتید و طبیعتاً درباره تصمیمات خود دائماً دچار دودلی و تردید میشوید. تکنیک توقف فکر (توضیح آن در مقاله اضطراب چیست؟ آمده است) به شما کمک میکند تا خود را از نشخوار فکری برهانید.
نکات کلیدی
الف) تقاضا کردن از او برای بازگشت هیچ فایدهای ندارد.
همه افرادی که ترک و طرد شدهاند، آرزوی بازگشت طرف مقابل را دارند و دائماً به آن میاندیشند. آنها در امید بازگشت او راهکارهای متفاوتی را اختیار میکنند تا به هر ترتیبی او و رابطه عاطفیشان را به حالت قبل بازگردانند. ایشان حتی در جلسات مشاوره نیز خواهان راهکارهای معجزهگونهای هستند تا نه تنها او را برگردانند، بلکه بهدنبال تکنیکی هستند تا او را متوجه اشتباهش کرده و او را وادارند بیش از پیش به او عشق بورزد. خواستههایی که هیچگاه محقق نخواهند شد.
مجدداً تأکید میکنم که هرگونه اقدام جهت بازگشت، باید از طرف کسی باشد که رابطه را تمام کرده است. شما نباید در این زمینه بهیچوجه اقدامی کنید. او باید برای برقرای رابطه اقدام کند، دلایل رفتارش را توضیح دهد، به جهت آسیبی که به شما زده است عذرخواهی کرده و خواهان بازگشت رابطه شود.
یقین داشته باشید که اقدام شما برای ارتباط مجدد، خواهش کردن، سوال از او که به چه دلیل رابطه را ترک کرده است و چگونه شما میتوانید خودتان و یا شرایط را تغییر دهید و بعد از کات چه کنیم … هیچیک کمکی به بازگشت رابطه عاطفیتان نمیکند، بلکه باعث میشود ارزش خودتان را نزد او پایین بیاورید.
ب) در صورتی که او وارد رابطه جدیدی شد، چه کار کنم؟
باید از همان ابتدا بدانید که دیر یا زود، او وارد رابطه عاطفی جدیدی خواهد شد. تا زمانی که کاملاً بهبود پیدا نکردهاید به هیچ خبری در رابطه با او و یا ارتباطات او گوش فرا ندهید. اگر شخصی درباره او حرف میزند، حرفش را قطع کنید و یا آنکه آن محل را ترک کنید. هرجایی، مانند فیسبوک، اینستاگرام و … که پیش از این با او در تماس بودهاید و اطلاعاتی از او بهدست میآوردید را حذف کنید. هر خبری، چه بد و چه خوب از او، شما را از مسیر بهبودی دور میکند.
اگر شنیدید که او با شخص جدیدی رابطه پیدا کرده، از کنکاش درباره شخص مقابل و شناخت او خودداری کنید. این کار باعث میشود خودتان را با او مقایسه کنید و این کار احساس بدی را در شما ایجاد میکند. تفاوتی نمیکند که آن شخص زشت است یا زیبا، فقیر است یا ثروتمند. اگر از نظر شما زیبا باشد (اگرچه شک دارم در این دوران بتوان به قوای شناختی شما اعتماد کرد)، احساس حقارت و بیارزشی به شما دست میدهد. اگر در نظرتان شما زیباتر هستید، باز هم حسرت میخورید و بهجهت عدم توانایی خود در حفظ این رابطه عاطفی خود را سرزنش میکنید. اگر بشنوید که با کس جدیدی هنوز وارد رابطه نشده است، امیدوار میشوید که میتوانید او را به رابطه بازگردانید. بنابراین در هر دو صورت بهبود خود را به تاخیر میاندازید.
بدانید که قرار نیست او تا آخر عمر تنها بماند، پس اگر بهطور غیرمنتظرهای شنیدید که او وارد رابطه عاطفی جدیدی شده است، شوکه نشوید. دیر یا زود این اتفاق بایستی میافتاد.
ج) وارد رابطه عاطفی دیگری نشوید.
پس از اتمام یک رابطه عاطفی، معمولاً افراد گمان میکنند که دیگر کسی را مانند او پیدا نخواهند کرد و یا آنکه فکر میکنند تا آخر عمر تنها میمانند. مطمئن باشید تنها نخواهید ماند. زندگی همانند همیشه در جریان خواهد بود. او نیز بهترین کسی نبوده که میتوانستید با او زندگی کنید، زیرا در اینصورت رابطه شما به این نقطه نمیرسید. دردِ ترک و طرد باعث میشود شناختهای فرد از کار بیفتد و تمام تلاش خود را بهکار گیرد تا او را به رابطه بازگرداند، هر چند که در گوشهای از ذهن خود میداند که او فرد شایسته و مناسبی برای ارتباط و ازدواج نیست. در این حالت، ویژگیهای او و رابطه را ایدهآلیزه کرده و نسبت به مشکلات او و رابطه کور میشود. در این حالت تمام تمرکز او بازگرداندن او است و توجهی به محیط اطراف و انتخابها و امکانات دیگر زندگی ندارد.
اما باید آگاه باشید که نباید در دوران بهبود وارد رابطه عاطفی دیگری شوید. نباید رابطه عاطفی جدیدی را بهخاطر بیحس کردن خود و فرار از درد رابطه قبلی شروع کنید. این کار باعث میشود مشکلاتتان لاینحل باقی بماند و عزتنفس و احساس ارزشمندیتان وابسته به ارتباط داشتن با دیگران گردد. درک نمیکنید که بدون رابطه عاطفی نیز میتوان از زندگی لذت برد و خودتان میتوانید بهترین همراه برای خودتان باشید. ارتباط در این دوران باعث میشود همان اشتباهاتی که در رابطه عاطفی قبلی کردید را در رابطه عاطفی جدیدتان نیز تکرار کنید. ضمن آنکه در این ارتباط جدیدتان صداقت ندارید، زیرا هنوز از ارتباط عاطفی قبلیتان بهطور کامل خارج نشدهاید و این ارتباط را تنها برای بیحس کردن خود شروع کردهاید و این سوءاستفاده از دیگران است که بهیچوجه اخلاقی نمیباشد. معمولاً این روابط سرانجامی نیز ندارند و به دو طرف آسیب وارد میکنند.
آیا پناه بردن به الکل و مواد، مفید است؟
بعضی افراد برای بیحس کردن خود به الکل و مواد پناه میبرند. الکل و مواد مشکل را حل نمیکند و شما از این طریق زندگی بهتری را تجربه نخواهید کرد، بلکه غم و اندوه در جای خود بهقوت باقی بوده و شما تنها زمان بهبودتان را به تاخیر انداختهاید. داروهای روانپزشکی نیز به دلیل اثرات جانبی آن تا زمانی که لازم نیست و میتوان از طرق دیگر بر مشکل غلبه کرد، بهتر است مصرف نشوند. ولی اگر شرایط بسیار بغرنج است و به تنهایی از پس موضوع بر نمیآیید، خوابتان دچار مشکل است و یا اضطرابتان را نمیتوانید کنترل کنید، با یک روانپزشک مشورت کرده و دارو بگیرید.
خیلی ممنون مفید بود.
عالی بود
مرسی گلم